«عدالت آموزشی»، به عنوان یکی از اصول ارزشی نظام آموزش و پرورش کشور، دستاندرکاران تعلیم و تربیت را موظف مینماید تا به افراد مختلف متناسب با استعدادها و تواناییهای بالقوه و بالفعلشان در حد امکانات و محدودیتهای موجود، ارائه خدمات نماید تا بتوانند تواناییهای خود را به فعلیت در آورده و استعدادهای شکوفا شده را در جهت مناسب هدایت کنند. مقدمه لازم این امر، شناسایی این افراد است.
پژوهش حاضر بر آنست تا الگویی عملی برای شناسایی دانشآموزان با استعدادهای برتر کشور ارائه نماید. از این رو پس از بررسی «دیدگاههای متنوع موجود در مورد ماهیت هوش و استعداد»، و تحلیل «برخی از الگوهای عملی موجود در سطح نظامهای آموزش و پرورش جهان» و همچنین «آسیب شناسی وضع موجود شناسایی استعدادهای برتر در کشور»، ضمن اتخاذ نظریه گانیه (۲۰۰۸) به عنوان نظریه مبنا در تعریف و تحدید حوزه تواناییها، و براساس اصول مستخرج از تحلیلها و بررسیهای صورت گرفته الگویی سه مرحلهای پیشنهاد گردیده است.
الگوی پیشنهادی دارای سه مرحله اصلی است که عبارتند از: «شناسایی اولیه» (۴-۶ سالگی)؛ «شناسایی تکمیلی و غنیسازی» (دوره ابتدایی و راهنمایی)؛ و «شناسایی نهایی» (ابتدای دبیرستان).
در طی این مراحل با بهرهگیری از ابزارهایی چون انواع «آزمون»، «چک لیست»، «مسابقات» و «المپیادها» و با مشارکت و نظر «معلمان»، «همسالان»، «والدین»، «خود فرد»، «متخصص استعدادهای درخشان مدرسه»، «مدیران و مشاورین مدرسه» و «کمیته غربالگری»، نهایتا دو و نیم درصد از افراد با سطح استعداد بالاتر نسبت به دیگران در هر حوزه استعدادی (نظریۀ گانیه) برگزیده خواهند شد.
در این الگو تلاش شده است تا با پیشنهاد محدوده سنی مربوطه، هدف مرحله، موضوع شناسایی، ابزار شناسایی، متصدی، درصد گروه هدف به جامعه، خدمات و ملزومات هر مرحله، الگوی حالت کاربردیتر بیابد.
————————————————————————————————————-
سال انجام: ۱۳۹۰
پژوهشگران: محمد ضیایی موید، محمدعلی آسایش، نرگس لاری، زهرا مینایی، مجتبی همتیفر